پيام‌هاي ارسالي

+ مراه مي شود نفست با نسيم صبح در خمره اي گلاب به کاشان رسيده است حالا ببين که عکس تو در خانه هاي ما با نقش هاي قالي کرمان رسيده است شکوايه هاي خلق ز دستت يکي يکي تا پيشگاه شاه خراسان رسيده است

چلچراغ شهادت 93/8/5

||عليرضا خان||

*ري را

1 فرد دیگر

*قاصدک و شاپرک*

چلچراغ شهادت

غزلکوچه
93/5/31

+ تو باغ انار سرخ و من مٌرده کويرم "بيروت" تو آباد باد! "بم" به جهنم بانو تو اگر جهنمي هم بشوي...من ولله به عشق تو مي آيم به جهنم... حسين زحمتکش

چلچراغ شهادت 93/8/5

آواتارتو عوض نکني مسدود ميشي !!

آفرين موافقم

من همون اول رد زدم

+ لب هاي تو با اخم تماشا شدني نيست لبخند بزن، خنده پس انداز ندارد گيسوت بلند است، رخت آينه گون است زيبايي اندام تو ايجاز ندارد مشتاق شدم از لب تو بوسه بگيرم چشمان تو گر پاي مرا باز ندارد! مي خواست که با دست تو شايسته بميرد شاهي که رخ و قلعه و سرباز ندارد

چلچراغ شهادت 93/8/5

شايد تا قسمتي ابري بقول ... جلف

به جان خودم بقيه شعر رهبري رو مي ذاشتم اينجا فکر کنم خانم شبگرد جلسه ويژه خبرگان رهبري رو تشکيل مي داد:)

بعدی همه 20 نظر قبلی

خب بايد کدش و بگيريد و بذاريد براي وبتون...بله خونديم اين و هم فعال کنيد

ايشالا فردا به شرط حيات

غزلکوچه
93/6/1

+ سلام دوستان گرامي ما هرچهع کرديم وبلاگ کانون باران رو اين غلکوچه بالا نيامد لطفا به آدرس kbaran.parsiblog.com که من بعد فعاله تشريف بياريد با احترام رضا شاعري

چلچراغ شهادت 93/8/5

سلام يعني چي بالا نيومد ؟؟

وبلاگشو رضا نورپور ايشتباه پر کرده...

همه 5 نظر

من نمي دونم چي شده فقط ميخام اين شعرايي که داريد و صميمي هستيد خودشون بيان اينجا .. هفته يبار هم بيان خيلي خوبه ... بقيه رو زياد نمي شناسم ولي آقاي بهمني رو کما بيش ميشناسم

ايشالا که بيان مشغول لاين .و وايبر و اين ها هست

1 فرد دیگر

غزلکوچه
93/6/1

+ عباس هم به رسم و رسوم همه يلان هر جا زپا نشست صدا زد علي مدد ********************** اي واي از آن دقيقه که دستي به تن نداشت جز مشک پاره پاره شده در دهن نداشت

كمي درنگ بايدم... 93/6/1

اي واي از آن که ددستي به تن نداشت

1 فرد دیگر

غزلکوچه
93/6/1

+ تا مرا عاشق خود ساخته چادرمشکي شاعر اين قافيه را باخته چادرمشکي به دل آينه مشکوک نشو چون در شهر خنده ات فتنه درانداخته چادرمشکي نام او را چه گذارم؟ بگذارم ابرو!؟

*قاصدک و شاپرک* 93/6/1

يا دوتا خنجر پرداخته چادرمشکي سيب حواي مرا خورد پري روي دگر پشت يک جامه ي خودساخته چادرمشکي وکدامين اثر سرخ خداوند مرا ياد لب هاي تو انداخته چادرمشک

*قاصدک و شاپرک*

غزلکوچه
93/6/1

+ با اينکه زمانه ياد ما برد عزيز عطر تن تو زبادها برد عزيز انقدر به ساعت خودت خيره نشو يک ساعت پيش عاشقت مرد عزيز

*قاصدک و شاپرک* 93/6/1

*قاصدک و شاپرک*

غزلکوچه
93/5/31

+ لعنت به تو فرات! به موجت به بسترت! لعنت به قطره قطره ي آب محقر ات! اين ننگ تا قيام قيامت وبال توست... پيش ات حسين تشنه و نوشيده کافرت

شاه توري 93/6/1

1 فرد دیگر

غزلکوچه
93/6/1

+ کارآيي بريدن ابروي نازکت ديگر بپاي صنعت زنجان رسيده است

شاه توري 93/6/1

||عليرضا خان||

شاه توري

غزلکوچه
93/5/31

+ خود را منافقانه گوارا مخوان! که خوب در کربلا عيان شده آن روي ديگرت خاک از شراره هاي عطش کاست جاي تو! اي آب! تف به غيرت از خاک کمترت تيري که از زيارت شش ماهه مي رسيد گفت از گلوي خشک و نشد حيف باورت

*ري را 93/6/1

برادر گرامي حسين زحمتکش

بايد از اينکه هست گلآلوده تر شوي... آب فرات! تا به ابد خــــــــــــــاک بر سرت! آب فرات... تا به ابد خاک بر سرت...

1 فرد دیگر

غزلکوچه
93/5/31

+ خدا را شکر، گير افتاده ام در تور گيسو ها که خيلي ها گرفتارند با قلّاب ابرو ها! مهاراجاي من! از گوشه ي ايوان تماشا کن که مي افتند پيش پاي تو در سجده هندو ها چنان عشق اين پلنگ خسته را انداخته ست از پا که هرجا مي رود دستش مي اندازند آهو ها...

بي سر و سامان 93/6/1